نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

وان پرده بگوی تا به یک بار

زحمت ببرد زپیش مستان

غلامان را بگو تا مشک سایند

[...]

هر شکر کز لفظ تو برچید طبع

هم بران لفظ و بیان خواهم فشاند

هر گهر کز کلک تو دزدید سمع

هم بران کلک و بنان خواهم فشاند

سعدیا گفتار شیرین پیش آن کام و دهان

[...]

خدایا راست گویم فتنه از تست

ولی از ترس نتوانم چغیدن

لب و دندان ترکان ختا را

به این خوبی نبایست آفریدن

که از دست لب و دندان ایشان

[...]

مرغ دل و آتش غم اینک هست

گر حرص بود به مرغ بریانم

با چشمه چشم خون فشان فارغ

از ماء معین راح ریحانم

جز خون جگر مباد در جامم

[...]

نفخ صور است صریر قلمت

نفخ صوری نه که در قرآن است

کان نشوری دهد آن را که تنش

بر سر کوی اجل قربان است

وین حیاتی دهد آن را که دلش

[...]

این علم اگرچه اول آسان رسد بدست

بر این امید فارغ هم میتوان نشست

زیرا که چون ببحر قواعد فرو شوی

بازی خوری وهر چه نه از شیخ بشنوی

گر علم یادگیری از استاد یادگیر

[...]

دست طمعش گر برسد بر جبل قاف

از بال و پر عنقا پرواز ستاند

ور ناظم گردون شود از فرقد و جوزا

خواهد که قرین دزدد و انباز ستاند

مالی که بانجام ز ملکی نتوان یافت

[...]