گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰۸ - علی قزوینی رحمة اللّه علیه

 

با نالهٔ ما سموم را سودایی است

در آتش ما جحیم را مأوایی است

بر سینهٔ ماست هرکجا کوه غمی است

در دیدهٔ ماست هرکجا دریایی است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۰ - عابد بیرمی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

من آن روز بودم که اسما نبود

نشان ازوجود مسما نبود

نظر کردم از منظرِ شاهدان

بجز زلف و رویش هویدا نبود

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۰ - عابد بیرمی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

من قمری اعلایم از قاف بپریده

دوری به سوی نخجیر در دهر نگردیده

از خویش برون رفتم با خویش درون گشتم

بیرون و درون خویش جز خویش نگنجیده

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۰ - عابد بیرمی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

باشاخه‌ها اخضر شدم با لاله‌ها احمر شدم

با باغبانان در چمن من سال‌ها گل چیده‌ام

با باد دوران کرده‌ام، در دهر سیران کرده‌ام

با ابر باران گشته‌ام در کوه‌ها باریده‌ام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

مصیبت نامه کاندوه نهان است

الهی نامه کاسرار عیان است

به داروخانه کردم هر دو آغاز

چه گویم زود رستم زین و آن باز

به داروخانه پانصد شخص بودند

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

سبحان خالقی که صفاتش ز کبریا

بر خاک عجز می‌فکند عقل انبیاء

گر صد هزار قرن همه خلق کاینات

فکرت کنند در صفت عزّت خدا

آخر به عجز معترف آیند کی اله

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی

کز هرچه بود درمان درد است یار ما را

درمانش مخلصان را دردش شکستگان را

شادیش طالبان را غم یادگار ما را

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

الا ای یوسف قدسی برآ از چاه ظلمانی

به مصر عالم جان شو که مرد عالم جانی

هزاران چشم می‌باید که برکارِ تو خون گرید

تو خود گو بادوروزه عمرهمچون گل چه خندانی

بر آن مرکب مگر خود را به مقصد افکنی زاینجا

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

گر سخن بر وفق علم هر سخنور گویمی

شک نباشد گر سخن با خلق کمتر گویمی

کو کسی کز وهم پای عقل برتر می‌نهد

تا سخن با او بسی از عرش برتر گویمی

کو کسی کو در میان زندگی یکره بمرد

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

ای روی در کشیده به بازار آمده

خلقی بدین طلسم گرفتار آمده

غیر تو هرچه هست سراب و نمایش است

کآنجا نه اندک است و نه بسیار آمده

آنجا حلول کفر بود اتحاد هم

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

گرچه بسیاری رسن بازی فکرت کرده‌ام

بیش ازین چیزی نمی‌دانم که سر در چنبرم

گر بگویم آنچه از اندیشه در جان من است

یا چو من حیران بمانی یا نداری باورم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

چشم بگشا که جلوهٔ دیدار

متجلی است از در و دیوار

نحن اقرب الیه آمده است

دور افتاده‌ای تو از پندار

احد است و اگر تو بشماری

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

اندر نهاد بوالعجبت هفت دوزخ است

از راه پنج حس تو فروبند هفت در

پس بر صراط شرع روان کرده گوش دار

زیرا که هست زیر صراط آتشِ سقر

گر مرد راه بین شده‌ای عیب کس مبین

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

چون هیچ جای نیست که اونیست جمله اوست

چون جمله اوست کیستی آخر تو بینوا

تو نیستی و بستهٔ پندار هستی‌ای

پندار هستی تو، تو را کرده مبتلا

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

برگذر ای دل غافل که جهان درگذر است

خود همه کارجهان رنج دل و دردسر است

خاکساری که به خواری به جهان ننگرد او

بر سرش خاک که از خاک بسی خوارتر است

جملهٔ زیر زمین گر به حقیقت نگری

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۱۱۷