رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه
هرکه به خویشتن رود ره نبرد به سوی او
بینش ما نیاورد طاقتِ حسنِ روی او
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه
سالها در پی مقصود به جان گردیدیم
یار در خانه و ما گِرد جهان گردیدیم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۸ - شقیق بلخی قُدِّسَ سِرُّه العزیز
صوفی که به خرقه دوزیش بازاری است
گر بخیه به فقر میزند خوش کاری است
ور خواهش طبع دست او جنباند
هر بخیه و رشتهاش بت و زنّاری است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۹ - شهاب الدین سهروردی
ذرهای از نور روی من چوبرمنصور تافت
همچو قندیلی ز دارش سرنگون آویختم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۹ - شهاب الدین سهروردی
ای دوست وجود و عدمت اوست همه
سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه
تو دیده نداری که ببینی او را
ورنه ز سرت تا قدمت اوست همه
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۹ - شهاب الدین سهروردی
ای از غم دیدن رخت حیران، من
وندر طلب وصل تو سرگردان، من
بودن به تو مشکل است ونابودن آه
سرگردان من، بی سر و بی سامان، من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۹ - شهاب الدین سهروردی
بخشای بر آنکه بخت یارش نبود
جز خوردن غمهای تو کارش نبود
در عشق تو حالتیش باشد که در آن
هم با تو و هم بی تو قرارش نبود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۰ - شرف عراقی قُدِّسَ سِرُّه
ره سلامت و رندی بود نشیب و فراز
تو پای شوق نداری به کوی دوست متاز
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۰ - شرف عراقی قُدِّسَ سِرُّه
آوازهٔ عشق ما به هر خانه رسید
دود دل ما به خویش و بیگانه رسید
از درد غم عشق به هرجا که رویم
گویند ز ره دور که دیوانه رسید
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۰ - شرف عراقی قُدِّسَ سِرُّه
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی و شنودی
ور باد نبودی که سرِ زلف ربودی
رخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۰ - شرف عراقی قُدِّسَ سِرُّه
چو من هرکس ازین می خورد جامی
نمیداند حلالی از حرامی
ز ننگ کفر و ایمان درگذشتم
نهادم خوش برون از هردو گامی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۰ - شرف عراقی قُدِّسَ سِرُّه
هر مشقت که آیدت در عشق
سر بنه وز سرور خه خه زن
ورنه ای مرد، گردِ عشق مگرد
چون مخنث ز دور وه وه زن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
در راه چنان رو که سلامت نکنند
با خلق چنان زی که قیامت نکنند
در مسجد اگر روی چنان رو که ترا
در پیش نخوانند و امامت نکنند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
برذره نشینم بچمد بختم بین
موری به دو منزل نکشد رختم بین
گر لقمه ز خورشید نمایم به مثل
تاریکی سینه بردهد بختم بین
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
جمعی به تشکّکاند جمعی به یقین
یک قوم دگر فتاده اندر ره دین
ناگاه منادئی برآید ز کمین
کی بی خبران راه نه آن بود نه این
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
مردان میِ معرفت به اقبال کشند
نه چون دگران دردی اشکال کشند
علمی که به درس و بحث حاصل گردد
آبی است که از چاه به غربال کشند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
علمی که حقیقتی است در سینه بود
در سینه بود هر آنچه درسی نبود
صد خانه پر از کتاب کاری ناید
باید که کتابخانه در سینه بود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
شاها دلِ آگاه، گدایان دارند
سر رشتهٔ عشق بی نوایان دارند
گنجی که زمین و آسمان طالب اوست
چون درنگری برهنه پایان دارند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
تا مرد به تیغ عشق بی سر نشود
در حضرت معشوق مطهر نشود
هم دوست طلب کنی و هم جان خواهی
آری خواهی ولی میسر نشود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی
خواهی که ترا رتبهٔ ابرار رسد
مپسند که از تو بر کس آزار رسد
از مرگ میندیش و غم رزق مخور
کاین هر دو به وقت خویش ناچار رسد