عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
ز بیقوتی و از بیقوّتی شاه
بهخواب آورد سر را بر سر راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
به غایت اشتها بودش همانگاه
که با او دست در گردن کند شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
روان شد، تا فرود آمد بهدرگاه
سرایی چون بهشتی دید پر ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
روان شو از پسم تا من هم آنگاه
به پیشت میبرم شمعی درین راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
درامد لشکر عشق از کمینگاه
فگند آن هر دو عاشق را بهیک راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
بهبر سیم و بهلب قند و بهرخ ماه
چو شاه او را بدید از دست شد شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
بدان بادی که مرد دستکوتاه
برآرد از جگر وقت سحرگاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
یقین دانم که بیشک اوست این ماه
ولکین سوختهست از رنج این راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
گل آنجا کرد با خسرو کمرگاه
که زیر این کمر کوهیست بر راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
ازان چندان بماند آن جایگه شاه
که معجون میسرشت از بهر آن ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
بهآخر رفت و گشت آن شمع در راه
درآمد از در دزدیده ناگاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
بگفت این و برفت از هوش آن ماه
بماند از کار او مدهوش آن شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
ز خطّش ماه سر میتافت از راه
بهزیبایی خطی آورده بر ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
چنان در خنده آمد زان سخن شاه
که بست از خندهٔ او بر سخن راه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
جهان افروز با دل گفت صد راه
که ای دل نیست این دلبر به جز شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
نه زان رویم من بی روی و بی راه
که در رویم شود بی روی تو ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
بتان سیمبر با روی چون ماه
بیفگندند از تن جامه در راه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
کنون در باغ اگر باشد دگر راه
پدید آرد همان بیماری ای شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
منادی گر منادی کرد ناگاه
که هر کو آگهی دارد ازان ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
چو دل خوش کرد از دیدار تو شاه
برون رفتن به باغ از شاه درخواه