عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
بتو پیداست اندر تو نهانست
که دیدار تو اینجا جان جانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
حقیقت عشق از ایشانم عیانست
اگرچه هر سه اینجا جان جانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید
تو اصل ذات و ذات اندر تو جانست
تنت پیدا و جانت کل نهانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
بیک دم این بگو کاینجا عیانست
خدا داند که هم نام ونشانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
نشانت اوست گرچه بی نشانست
دمی پیدا دمی دیگر نهانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
خبرداری ز تن تا همچو جانست
اگرچه جان یقین دید عیانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام
یقین اینست چون مر جمله جانانست
گنه تو میکنی و بر که تاوانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
حقیقت بندهٔ توت شاه جانانست
ترا اینجایگه خورشید تابانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
همه در سرّ توحیدم بیانست
ولیکن هر کس این سر کی بدانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
شریعت برتر از کون و مکانست
در او تقوی ببین گر جان جانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
همه مقصود تودیدار جانانست
کنون جان ترا خورشید تابانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
چو با ما گفت کز اینجا نشانست
حقیقت جملگی دیدار آنست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
زهی دیدار جانان جمله جانانست
که اندر بود خود در جمله اعیانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
نمود اوست این هر دو جهانست
یکی کونست و دیگر مر مکانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
کمال عشق تو نزدیک جانست
که جانت بیشکی اسرار دانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
دل عطّار از تو شادمانست
برون از کون و در عین مکانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
کمال ذات تو منصور دانست
وگرنه که در اینجاگه توانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید
در این بحر پر از جوهر که جانست
که اینجا در یقین جوهر عیانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
کتابم بیشکی اسرار جانست
در او سرّ حقیقت کل عیانست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۶ - حکایت در وقت پیر گوید
ترا میبینم و اینجا عیانست
که دیدار توام اسرار جانست