×
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - فی فضایله
در شب معراج پیش ذوالجلال
مصطفا کرد از خداوند این سئوال
گفت چونی یا علیم و ای عزیز
گفت با بوبکر من چونی تو نیز
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - فی فضائله
مصطفی کرد از خدا نقل این کلام
گفت از خلقم مباهاتست عام
پس بفاروقم مباهاتست خاص
نیست از اخلاص کس را این خلاص
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - فی فضائله
حق تعالی گفت با روح الامین
باز پرس از رحمة للعالمین
کای نبی خشنودم ازعثمان خویش
هست او خشنود از رحمن خویش
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۴ - فی فضائله
مصطفا گفتست چون آدم بعلم
نوح فهم آنگاه ابراهیم حلم
باز یحیی زهد و موسی بطش کیست
گر نمیدانی شجاع دین علیست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۰ - الحكایة و التمثیل
کوفئی را گفت مرد راز جوی
مذهب تو چیست با من باز گوی
گفت این که پرسد ای کاره لقا
باد پیوسته خدایم را بقا
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
کرد آن دیوانه رامردی سؤال
گفت هان چونی تو ای شوریده حال
گفت بر هر پهلوئی گشتم براه
هم بتر من آمدم بیگاه و گاه