×
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » المقالة الحادی و العشرون
پسر گفتش بهر پندم که دادی
بهر پندی مرابندی گشادی
مرا صد مشکل از پند تو حل شد
مِس من با زر رُکنی بَدَل شد
سخنهای تو یکسر سودمندست
[...]
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » جواب پدر
پدر گفتش دماغت پُر غرورست
که این اندیشه از تحقیق دورست
که تا هرنیک و هر بد در نبازی
نباشی عاشقی الّا مجازی
اگر در عشق میباید کمالت
[...]
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
امیری سخت عالی رای بودی
که در سر حدِّ بلخش جای بودی
بعدل و داد امیری پاک دین بود
که حد او فلک را در زمین بود
بمردی و بلشکر صعب بودی
[...]