گنجور

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

آنچه مطلوب دل و جان است ابا جان و دلست

لیکن از خود جان آنکه بیخبر بد غافل است

منزل جانان بجان و دل همی جوید دلم

غافل از جانان که او را در دل و جان منزل است

 درمیان آب و گل سازد وطن آنجان و دل

[...]

۱۳ بیت
شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

ای حسن ترا دیده ما گشته به دیدار

گر دیده نباشد که کند حسن تو اظهار

خورشید جمال همه خوبان جهان را

از دیده عشاق بود گرمی بازار

خود آینه در دو جهان حسن ترا نیست

[...]

۱۳ بیت
شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

ما مست و خراب چشم یاریم

آشفته زلف آن نگاریم

از روی نگار همچو مویش

سودا زدگان بیقراریم

چون چشم خوشش همیشه مستیم

[...]

۱۳ بیت
شمس مغربی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

ای نهان در ذات پاکت ذات کَون

وی عیان نور تو در مرآت کَون

مدتی بیمدت دور زمان

بود دایم با تو خوش اوقات کَون

میگذشتی روز و شب بی روز و شب

[...]

۱۳ بیت
شمس مغربی