گنجور

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۱

 

جهان خاتون غرست و شعر او غر

عزیزان بشنوید اشعار غرا

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۲

 

این تکلف‌های من در شعر من

کلمینی یا حمیرای من است

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۳

 

عاقبت عصار مسکین مرد و رفت

خون دیوان‌ها به گردن برد و رفت

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۴

 

گر غزل‌های جهان خاتون به هندستان روند

روح خسرو با حسن گوید که این کس گفته است

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۵

 

دسترس یافتم به قامت دوست

به سر سرو دست من چو رسید

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۶

 

گفت شخصی کمال زن داری

گفتم آری زنان ما مردند

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۷

 

آن دلبر بی‌مهر که ماهی‌ست به چهر

دارد سر عاشقی ندارد سر مهر

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۸

 

ترک آهوچشمم ای آهوی چشمت شیرگیر

صید آهوی توام بر صید خود آهو مگیر

کمال خجندی
 

کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۹

 

ز چیست قهقه شیشه‌های مِی دانی؟

به ریش محتسب شهر می‌کند خنده

کمال خجندی