گنجور

 
۱
۲
۳
۳۴
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳

 

آنکه کرد از داغ دل، روشن چراغ لاله را

بر دل من کاش می‌افزود داغ لاله را

گر ز دل آهم نمی‌خیزد نه از افسردگی‌ست

دود دل بر سر نمی‌باشد چراغ لاله را

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴

 

کی رسد هرگز گزند از چشم بد، خوب مرا

کز فروغ حسن نتوان دید مطلوب مرا

شعله، پردازد حدیث شوق من با صد زبان

چون بسوزد غیر پیش یار، مکتوب مرا

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۷

 

همدرد زلیخا شده یعقوب وگرنه

کی این همه مهر است به فرزند، پدر را

چشم از مژه گو در کمرش پنجه مینداز

هرگز نکند شانه کسی موی کمر را

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۱۱

 

بی غم چه گویمت که دلم چون در آتش است

لیلی به ناز رفته و مجنون در آتش است

پرویز گو بسوز که فرهاد را هنوز

نعل محبت از پی گلگون در آتش است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۱۲

 

حسرت کشیم و آه دمادم متاع ماست

خون جگر نمک‌چش خوان وداع ماست

بر خوان هیچ‌کس جگر پاره‌پاره نیست

این لقمه وقف مایده اختراع ماست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۱۳

 

منم که خون جگر، لاله‌زار باغ من است

جراحتی که ز مرهم فزوده داغ من است

به دست عشق چنان کرده‌ام پی خود گم

که گم شود پی آن کس که در سراغ من است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۱۵

 

از جوش دلم دیده پر از پاره خون است

در چشم ترم هر مژه فواره خون است

من گریه‌کنان بر سر آن کوی و ز هر سو

خلقی به سرم جمع به نظاره خون است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۱۶

 

افروختی ز باده و رنگ بتان شکست

یک گل شکفت و رونق صد گلستان شکست

دادی چو دل ز دست، رهایی طمع مدار

عشق آن طلسم نیست که آن را توان شکست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۲۸

 

مگر فردا به قتلم خواهد آمد یار کز هر سو

به گوشم امشب آواز مبارکباد می‌آید

پریشان می‌کند چون زلف شیرین حال خسرو را

مگر باد صبا از تربت فرهاد می‌آید

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۲۹

 

سنگ در کارست تا دیوانه پیدا می‌شود

هرکجا شمعی‌ست صد پروانه پیدا می‌شود

نیست تاب جلوه آن سروقد، قدسی مرا

می‌روم از هوش چون مستانه پیدا می‌شود

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳۱

 

به من خدنگ ترا سر فرو نمی‌آید

منش به جان روم از پی گر او نمی‌آید

ز تلخ‌عیشی پیمانه می‌توان دانست

که هیچ‌کار ز دست سبو نمی‌آید

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳۵

 

مباش در پی مردم چو چشم عیب‌اندیش

چو کرم پیله فرو بر سری به خانه خویش

ز ننگ دیدن تو دست می‌زند بر سر

ترا خیال، که تسلیم می‌کند درویش

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳۸

 

بهتر آن است که بی نشو و نما خاک شویم

گرچه از خاک پی نشو و نما خاسته‌ایم

گر بمیریم ز حسرت در خواهش نزنیم

که چو نخل ادب از خاک حیا خاسته‌ایم

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴۲

 

جز دود محبت که بود نور چراغم

آموخته بوی دگر نیست دماغم

بی ساغر اندوه، دلم تازه نگردد

تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴۳

 

دل که ربود از برم، ساغر می‌پرست من

گفتمش از که خواهمش، گفت ز چشم مست من

ساقی مجلس بلا، هیچ پیاله در جهان

پر نکند ز خون دل، کش ندهد به دست من

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴۵

 

ندیدم در چمن هرچند گردیدم سر خاری

کزو در سینه مجروح بلبل نیست آزاری

نه بزم‌آرای را بینم، نه صاحب باغ را دانم

شرابی نوشم از جامی، گلی چینم ز گلزاری

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

آنی تو که نیست در دعای تو ریا

وین حرف، نهفته نیست بر شاه و گدا

ای پیر جوان، تویی که در خانقهت

مقرون به اجابت است پیوسته دعا

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

گر دل نشود ز درد جانکاه جدا

خود را ز هوس کند به یک آه جدا

هر خوشه که مالیده شد از جور کفی

گردد به پفی دانه‌اش از کاه جدا

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

یا رب که فسانه مختصر کن ما را

خواب مستی ز سر به در کن ما را

ای پاکی مرد بی نگاه تو محال

صد خرده بگیر و یک نظر کن ما را

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

خواهی که کنی قبله سر کویت را

از خواهش کس، ترش مکن رویت را

با خلق، گشاده‌روی شو چون محراب

تا سجده برند طاق ابرویت را

۲ بیت
قدسی مشهدی
 
 
۱
۲
۳
۳۴
 
تعداد کل نتایج: ۶۶۷