گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید

از دل شکستنم به دلش چون صدا رسید

گلزار حسن را چه غم از آفت خزان

برگی اگر فتاد گلی از قفا رسید

کشت امید من چو پی برق شد سیاه

[...]

۱۳ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹

 

نگار من که بود ترک و غمزه چندانش

غزال دشت فریب است چشم فتانش

چو کودک از پی پستان مکیدن مادر

گشوده زخم دلم لب به نار خندانش

ز شوق تیغ دگر، صید نیم کشت مرا

[...]

۱۳ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم

چون آتش فسرده و چون صید بسملم

صد برگ گل که جمع کنی غنچه‌ای شود

آسان گره نخورده چنین، کار مشکلم

دارد ز بس که بر نظر پاکم اعتماد

[...]

۱۳ بیت
قدسی مشهدی