×
        
        
    
                ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۱
بر جهان شکرهای بسیار است
که قزل ارسلان جهاندار است
اوست آن پادشاه کز سر تیغ
خون فشانَد چنانکه برق از میغ
رایش ار با فلک به کین آید
[...]
                                ۱۷ بیت
                            
                            
                            ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۲
ای بهرخ رشکِ ارغوان و سمن!
هیچ دانی چه آمد از تو به من؟
تا به هجر تو مبتلا شدهام
با غم و محنت آشنا شدهام
لذت عمرم آنقدر بودهست
[...]
                                ۴۱ بیت
                            
                            
                            