×
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۳
چون شد از دریای مینا زورق زر ناپدید
آمد از درج زمرد لولو لالا پدید
چون ز لوح لاجوردی میم زرین شد نهان
نون سیمین شد ز روی تخته مینا پدید
گشته تا شد همچو در دریای کحلی زعفران
[...]
۱۷ بیت
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۱
گهی که بار دهد شاه بر سریر سرور
که باد تا به قیامت به عهد او معمور
سپهر مجمره گردان بود به پایه تخت
شمال مروحه بر دارد از برای بخور
مشام چرخ معطر شود ز نکهت عود
[...]
۱۷ بیت
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۰
زهی نظیر تو چشم زمانه نادیده
سیاستت به سزا گوش چرخ مالیده
خرد که بر دوجهان نافذست فرمانش
در آستان تو جز بندگی نورزیده
ستارگان که ز آفاق بر سر آمده اند
[...]
۱۷ بیت
ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۱
بر جهان شکرهای بسیار است
که قزل ارسلان جهاندار است
اوست آن پادشاه کز سر تیغ
خون فشانَد چنانکه برق از میغ
رایش ار با فلک به کین آید
[...]
۱۷ بیت