گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - و قال ایضآ یمدحه و یذکر فیها احتراق الببوت

 

شکست پشت امید و نبود کار هنر

که از وفا و مروّت نمی دهند خبر

چنین که پای برون مینهد ز حدّ جفا

مگر که نوبت ایّام آمدست بسر

به بیوفایی معذور دار گردونرا

[...]

۵۸ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - و قال ایضا یمدح الصّدر رکن الدّین

 

هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف

گویی که لقمه‌ای‌ست زمین در دهان برف

مانند پنبه‌دانه که در پنبه تعبیه‌ست

اجرام کوه‌هاست نهان در میان برف

ناگه فتاد لرزه بر اطراف روزگار

[...]

۵۸ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - و قال ایضاً یمدحه

 

تا زلف مشکبار به رخ برفکنده‌ای

سوزی ز رشک در دل مجمر فکنده‌ای

در گردنم فکن، که کمندیست عنبرین

آن گیسوی دراز که در برفکنده‌ای

چون غنچه تا قبای نکویی ببسته‌ای

[...]

۵۸ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۳۰ - وله ایضا

 

شگرف برگ نها دست دررزان انگور

در خزانه گشادست بر خزان انگور

نگر نگر که ز یک دانه ها هزاران شاخ

ز سوی ساحل بحرین کاروان انگور

بدر لؤلوی خوشاب پیش تخت عریش

[...]

۵۸ بیت
کمال‌الدین اسماعیل