گنجور

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹

 

چو آفتاب و مَه است آن نگار سیمین‌بر

گر آفتاب‌ گل و ماه سنبل آرد بر

نهفته درگل و سنبل شکفته عارض او

مه است در زره و آفتاب در چنبر

شکوفه را شکن زلف او شدست حجاب

[...]

۶۸ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴

 

خدای هر چه دهد بنده را ز فتح و ظفر

به‌دین پاک دهد یا به عقل یا به هنر

چو دین و عقل و هنر داد شاه عالم را

به عالم اندر از او تازه کرد فتح و ظفر

ببین که از ظفر و فتح او به‌شرق و به‌غرب

[...]

۶۸ بیت
امیر معزی