گنجور

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۴

 

چه روز بود که آن، ماهروی سیمین‌بر

به رسم تعبیه بیرون گذشت بر لشکر؟

حمایلی ز زر خسروانه اندر کتف

بلارَگی کهن آزموده اندر بر

به رنگ چهرهٔ من بر حمایلش کوکب

[...]

۵۱ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴۲

 

ای گلبن روان و روان را بجای تن

پیش آر جام و تازه کن از راح روح من

زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو

د رکوهسار لاله و در باغ یاسمن

خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال

[...]

۵۱ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴۸

 

دوش تا روز فراخ آن صنم تنگ دهان

رخ چون لاله همی داشت ز می لاله ستان

رخ او لاله ستان بود و سر زلفک او

زنگیان داشت ستان خفته بر آن لاله ستان

گاه پیوسته همی گفت غزلهای سبک

[...]

۵۱ بیت
ازرقی هروی