گنجور

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان محمود

 

ز عشق خویش مگر زلف آن پری رخسار

شکسته شد که چنین چفته گشت چنبروار

زره نبود و زره شد ز بس گره که گرفت

شب سیاه که دید از گره زره کردار

ز بسکه لعب نماید ز بسکه بوی دهد

[...]

۲۴ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین

 

نگاری که بد طیلسان پرنیانش

بزر از چه منسوج شد پرنیانش

نگاری که نوروز کرد از درختان

چرا باز بسترد باد خزانش

خصومت کند باغ با باد ازیرا

[...]

۲۴ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۱

 

آمد ای شاه دوش ناگاهان

فیلسوفی به نزد من مهمان

پاک چون رای تو زدوده سخن

تیز چون تیغ تو گشاده زبان

گفت با من ز هر دری و شنید

[...]

۲۴ بیت
عنصری