گنجور

 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

چون اشتیاق من به تو افزون ز شرح بود

ممکن نشد که شرح دهم اشتیاق را

از تلخی فراق تو تلخ است عیش من

اندازه نیست تلخی روز فراق را

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

جام را در کف دست تو نشست دگر است

ید بیضا دگر و دست تو دست دگر است

۱ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

طفل اشکم مدام در نظر است

چه توان کرد‌؟ پارهٔ جگر است

می‌رود یار و مدعی از پی

خوب و زشت زمانه در گذر است

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن

خو گرفتم همچو نی با ناله‌های خویشتن

جز غم و دردی که دارد دوستی‌ها با دلم

یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن

من کیم؟ دیوانه‌ای کز جان خریدار غم است

[...]

۸ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

آن خال عنبرین که نگارم به رو زده

دل می‌برد از آنکه به وجه نکو زده

قصاب‌وار مردم چشمم به چابکی

مژگان قناره کرده و دل‌ها بر او زده

در کوزه آب پیش لبش در چکی چکیست

[...]

۴ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

ای دل از عشق گر دمی یابی

بر کف خاک آدمی یابی

گر دمی خفته عشق در دیده

از ازل تا ابد دمی یابی

پادشاهی کنی سلیمان وار

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

از من طمع وصال داری

الحق هوس محال داری

وصلم نتوان به خواب دیدن

این چیست که در خیال داری

جائی که صبا گذر ندارد

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

کاشکی انگشتوانش بودمی

تا در انگشتش همی فرسودمی

تا هر آنگاهی که تیر انداختی

خویشتن را کج بدو بنمودمی

تا به دندان راست کردی او مرا

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

شبی در برت گر بیاسودمی

سر فخر بر آسمان سودمی

جمال تو گر زانکه من دارمی

بجای تو گر زانکه من بودمی

به بیچارگان رحمت آوردمی

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

در این زمانه عطا و کرم مخواه از کس

چرا که نقش کرم بی ثبات شد چون یخ

نشان جود چو سیمرغ و کیمیا گردید

به کشتزارِ سخاوت، کنون فتاد ملخ

اگر سراسر این ملک را بگردی نیست

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

صابرا نامهٔ گرامی تو

روح افسرده را روان بخشد

مسرع کلک تو به فن ادب

روشنی بر ظلام جان بخشد

«مَهْسَتی» را کلام شیوایت

[...]

۵ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - لغز از مهستی

 

آن دزد چون بود که به خانه درون شود

خانه ز بیم دزد ز روزن برون شود

خانه روان و دزد طلبکار خانگی

چون خانه رفت خانگی او را زبون شود

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴

 

آخر زمان که طبع حکیمان نگون شود

سه صد حکیم مر جلبی را زبون شود

آن دزد دام دان که طلبکار ماهی است

و آن خانه آب دان که ز روزن برون شود

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵

 

باید سه هزار سال کز چشمه حور

تا کان گهر گردد و یا معدن زر

شاها تو به یک سخن کنار و دهنم

هم معدن زر کردی و هم کان گهر

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶

 

چون خواهم رفت بی تو چندین منزل

کز دست شدم هم به نخستین منزل

۱ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

شبی به طنز گفتم به خواجه پور خطیب

نس فراخ چو بینی ز خشک و تر بفرست

اگر ز علت پیری ز مردی افتادی

به عاریت بر خاتون ز . . . خر بفرست

ور این دو جنس که گفتم نیافتی آنگه

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹

 

از جماع نره خر بر ماده خر

رغبتی بر طبع خاتون اوفتاد

با عمود شوهرش در نیمه شب

از جلو آویخت در . . .ون اوفتاد

گفت از بیراهه بیرون کن سمند

[...]

۳ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

گر بیفتد یک سر مویی ز خاتون زمان

بس گنه آویزه دارد بی ریا و ریب و شک

آنچه حیوان است از تأثیر او . . . شود

روسپی زاید میان آب دریاها سمک

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

بس سپوزید خواجه خاتون را

اول روز تا به آخر شام

دیو شهوت به لب گزید انگشت

ته کشید آب غسل در حمام

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

طیبتی نیک گویمت بشنو

رسم مردی مجوی از معنون

هر چه تنگ است دست بخشش او

به همان حد گشاد دارد کون

۲ بیت
مهستی گنجوی
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
 
تعداد کل نتایج: ۳۸۸