×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۷ - در صفت سفر
پدر گفت گرت ازشدن چاره نیست
بدین دیگر اندرز باری بایست
بسا کس که او جُست راه دراز
چو شد نیز نامد سوی خانه باز
یکی از پی مرگ و از روز تنگ
[...]
۶۴ بیت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۱ - پند دادن گرشاسب نریمان را
برفتند گریان و گرشاسب باز
دگر باره شد با نریمان به راز
بدو گفت کآمد سر امید من
ز دیوار در رفت خورشید من
چو مرگ آمد و کار رفتن ببود
[...]
۶۴ بیت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او
از آن پس چو روز دهم بود خواست
خورش آرزو کرد و بنشست راست
بخورد اندکی وز خورش بازماند
سبک سام را با نریمان بخواند
چنین گفت کز بهر زخمم زمان
[...]
۶۴ بیت