هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱
ای خواجه مپندار که ما گوهر فردیم
وین حلقهٔ فیروزهٔ گردون صدف ماست
ما هیچکسانیم، که بر ما ز همه کس
خواری رسد و آن به حقیقت شرف ماست
از نیک و بد مردم ایام ننالیم
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۲
تا کی اندوه روزگار خوریم؟
فکر نابود و بود چندین چیست؟
گر نباشد ز غصه نتوان مرد
ور بود شاد نیز نتوان زیست
تا که در دست کیست روزی ما؟
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۳
آه! ازین روزگار برگشته
که ز من لحظه لحظه برگردد
گر فلک را به کام خود خواهم
او به کام کس دگر گردد
ور ز جام نشاط باده خورم
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴
چیست آن خسرو سیمینبدن زرینتاج؟
که به شب خانهٔ فولاد نشیمن دارد
چو ستونست ولی از مدد خیمه بپاست
سیمگونست ولی جامه ز آهن دارد
بته پیرهن آل عجب شاخ گلیست!
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵
چو من به داغ بتان سوخت هر که یک چندی
هوس کند که دگر باره بیشتر سوزد
به پای شمع فتد چون که سوخت پروانه
که شعلهای چو بیابان رسد دگر سوزد
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶
دلا، تا توان مهر گیتی مورز
که تیغ سیاست به کینت کشد
مشو غره، گر ابلق چرخ را
قضا و قدر زیر زینت کشد
گرفتم که بر آسمان رفتهای
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷
دوش دیدم که به خواب من مدهوش آمد
مونس جان من آن دلبر خونینجگران
چون چراغ نظر افروختم از شمع رخش
گفتم ای چشم و چراغ همه صاحبنظران
چه سبب بود که با این همه بیداری من
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸
محمد عربی آبروی هر دو سراست
کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او
شنیدهام که تکلم نمود همچو مسیح
بدین حدیث لب لعل روحپرور او
که من مدینهٔ علمم، علی درست مرا
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹
ای سیهنامه، کز برای نجات
حرفی از باب رحمتی طلبی
سبقتم چیست؟ گفتهای زین باب
«سبقت رحمتی علی غضبی»
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰
به علم کوش هلالی که عاقبت چو هلال
بلند مرتبه گردی، فلک مقام شوی
نهفته از نظر خلق باش ماه به ماه
گرت هواست که منظور خاص و عام شوی
خمیده قامت و زار و نزار شو، یعنی
[...]