گنجور

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۶ - ادامهٔ ثنای پادشاه

 

اگر مملکت را زبان باشدی

ثناگوی شاه جهان باشدی

ملک بوالمظفر که خواهد فلک

که مانند او کامران باشدی

ز صد داستان کان ثنای تو‌راست

[...]

۳ بیت
نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۲

 

چیست دنیا و خلق و استظهار؟

خاکدانی پر از سگ و مردار

بهر یک خامش این همه فریاد

بهر یک توده خاک این همه باد

هست مهر زمانه پرکینه

[...]

۳ بیت
نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۳

 

چند از این باد خاک و آتش و آب

وز دی و تیر وز تموز و بهار؟

بس که نامرد و خشک مغزت کرد

رنگ کافور و مشک لیل و نهار!

برگذر زین سرای غرچه فریب

[...]

۳ بیت
نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۳

 

هرانک او در تو دل بندد همی بر خویشتن خندد

که جز همچون تو نااهلی چو تو دلدار نپسندد

اگر نو کیسه عشقی را بدست آری تو، از شوخی

قباها کز تو بردوزد کمرها کز تو بربندد !

و گر خود تو نه ای، جانی، چنان بستانم از تو دل

[...]

۳ بیت
نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۲۰

 

در جهان شاهدی و ما فارغ

در قدح جرعه ای و ما هشیار

خیز تا زاب روی بنشانیم

باد این خاک، توده غدار

ترک تازی کنیم و برشکنیم

[...]

۳ بیت
نصرالله منشی