گنجور

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۹ - تجدید مطلع

 

چون ز لطف آری ببالین من بیمار گل

از پی آرایش تابوت هم بردار گل

گر بجنت بگذری حاشا که رضوان در رهت

سوسن و سنبل بیفشاند بلی ناچار گل

جلوه کن در روضه تا حوران بدست انفعال

[...]

۱۶ بیت
عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲ - درشکایت از ابناء روزگار

 

دنیا طویله ایست پر از جنس چارپای

کابادی و خرابی آن جسته جسته است

آبادیش عمارت بر باد رفته ای

ویرانیش عماری درهم شکسته است

از عرعر خران وی اسبان رمیده اند

[...]

۱۶ بیت
عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۳ - ستایش

 

نشسته بودم ودی در وثاق می گفتم

چه فتنه بود که ایام در جهان انداخت

چه درد بود که هجر همای دولت و دین

بجان عافیت اندوز همگنان انداخت

غرور عشرت و تقصیر شکروصل این بود

[...]

۱۶ بیت
عرفی