کسایی » دیوان اشعار » دولت سامانیان و بلعمیان
به وقت دولت سامانیان و بلعمیان
چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود
کسایی » دیوان اشعار » نقش دوست
میانهٔ دل من صورت تو بیخ زدهست
چو مُهر کش نتوان باز کندن از دیوار
کسایی » دیوان اشعار » شکفتن لاله و قدح
شکفت لاله، تو زیغال بشکفان که همی
ز پیش لاله به کف برنهاده به، زیغال
کسایی » دیوان اشعار » تف و تاب
از بهر که بایدت بدین سان شبگیر
وز بهر چه بایدت بدینسان تف و تاب ؟
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱
بگشای راز عشق و نهفته مدار عشق
از می چه فایده ست به زیر نهنبنا
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک سمن و نسرینا
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۴
مردم چو با ستور موافق بود به فعل
چون بنگری به چشم خرد سخت بینواست
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵
چون که یکی تاج و بَساک ملوک
باز یکی کوفتهٔ آسیاست
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۷
یکی جامه وین بادروزه ز قوت
دگر اینهمه بیشی و برسری است
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۸
با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست
بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۰
از راستی تو خشم وری دانم
بر بام چشم سخت بود آژَخ
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۲
مرا گفت بگیر این و بزی خرم و دلشاد
و گر تنت خراب است بدین آب کن آباد
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۳
افراز خانه ام ز پی بام و پوشش
هر چم به خانه اندر ، سر شاخ و تیر بود
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۴
لاله به غَنجار ، سرخ کرده همه روی
از حسد خوید بر کشید سر از خوید
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۵
چندین حریر حُلّه که گسترد بر درخت
مانا که بر زدند به قُرقوب و شوشتر
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۶
هزار آوا همی بر گل سراید
بسان عاشقان بر روی دلدار
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۷
ز هول تاختن و کینه آختنش مرا
همی گداخته همچون کُناغ تاخته گیر