فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
خدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
نه هست او را عَرَض با جوهری یار
که جوهر پس از او بودهست ناچار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
مکان را نیز حد آمد پدیدار
میان هر دوان اجسام بسیار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
که قوت را پدید آورد بی یار
به هستی نیستی را کرد قهار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
نه یکسانند همواره به مقدار
به دیدار و به کردار و به رفتار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
پذیرد افرینشها ز دادار
چو از سکه پذیرد مهر دینار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
گرفته هر یکی راه نگونسار
که آن ره را به دوزخ بوده هنجار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
چنان قومی بدان کردار و گفتار
زبانشان در نثار و تیغ خونبار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
بخوان اخبار سلطان را یکی بار
که گردد آن همه بر چشم تو خوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
سه گونه جای باشد صعب و دشوار
یکی دریا دگر آجام و کهسار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
فرستادش به هدیه مال بسیار
پذیرفتش خراج ملک تاتار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
فرستاده به هدیه مال بسیار
وزآن جمله یکی یاقوت شهوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد
کجا چیزی بود زیبا و شهوار
کجا مردی بود شایستهٔ کار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد
برو بر نیست چندان رنج از این کار
که از یک جام مِیْ بُردهست میخوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
پسندیده مرو را در همه کار
دلش هرگز ازو نادیده آزار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
چو نپسندی ستم را از ستمگار
مکن تو نیز هرگز بر ستم کار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
به بهروزی امید دل قوی دار
که فرمانت بود با بخت تو یار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
قبای رومی و زربفت دستار
دگر گونه جز این تشریف بسیار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
نباشد بس عجب کامسال هموار
درختش مدح خواجه آورد بار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
همی دانست سلطان جهاندار
که در دست که باید کردن این کار