گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن

 

نگارا تا ز پیش من برفتی

دلم را با نوا از من گرفتی

چه بایستت ز پیش من برفتن

گه رفتن نوا از من گرفتن

نوا دادم ترا دل تا تو دانی

[...]

۵۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۷ - نامهٔ هفتم اندر گریستن به جدایى و نالیدن به تنهایى

 

الا ای ابر گرینده به نوروز

بیا گریه ز چشم من بیاموز

اگر چون اشک من باشدت باران

جهان گردد به یک بارانت ویران

همی بارم چنین و شرم دارم

[...]

۵۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین

 

سر نامه به نام ویس بت‌روی

مه سوسن‌بر و مهر سمن‌بوی

بت پیلستکین و ماه سیمین

نگار قندهار و شمسهٔ چین

درخت پر گل و باغ بهاری

[...]

۵۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی