گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹ - انتحار تدریجی

 

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست

به زندگانی من فرصت جوانی نیست

من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار

خدای شکر که این عمر جاودانی نیست

همه به گریه ابر سیه گشودم چشم

[...]

۷ بیت
شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵ - من و ما

 

مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم

خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم

دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز

خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم

با گریه خونین من و خنده مهتاب

[...]

۷ بیت
شهریار