گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت

مستی امشبم از باده دوشین لبت

نیست شیرین که زفرهاد برای بوسی

ملک خسرو طلبد شکر رنگین لبت

وه چه شیرین صنمی تو که دهان من هست

[...]

۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵

 

چو خمر عشق تو خوردم سخن نگیرم باز

که هرکه مست شود با همه بگوید راز

بنهب دست بر آورد در ولایت جان

غمت که از سر دل پای می نگیرد باز

بدرگه تو فرو برده ایم پای ثبات

[...]

۶ بیت
سیف فرغانی