گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

آن روز دل غم جهان برخیزد

رنگ غم از آیینه ی جان برخیزد

کاین تیره غبار آسمان بنشیند

وین توده ی خاک از میان برخیزد

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

مردان رهش میل به هستی نکنند

خودبینی و خویشتن پرستی نکنند

آن جا که مجردان حق می نوشند

خمخانه تهی کنند و مستی نکنند

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

در خلوت اگر با خودم اندر گفتار

عیبم بجنون مکن که دارم من زار

صد گونه حکایت طربناک اینجا

با هر ذره زخاک کوی دلدار

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

زهد صلحا که رزق و شید است همه

اسباب فریب عمر و زید است همه

بیخوابی زاهدان چو خواب صیاد

از بهر گرفتاری صید است همه

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

ای خواجه به کوی اهل دل منزل کن

وز پهلوی اهل دل دلی حاصل کن

خواهی بینی جمال معشوق ازل

آئینه ی تو دل است، رو در دل کن

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

در دایره ی فلک درست اندیشان

دیدند شکسته کاسه ی درویشان

یعنی که نباشد از شکستی خالی

ور خود به فلک رسیده باشند ایشان

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

جمع اند سفلگان به عالم مشتی

عاقل ننهد به حرفشان انگشتی

خالی شده دیر و کعبه از مردم اهل

در آن نه خلیلی نه درین زردشتی

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

او را که دل از عشق مشوش باشد

هر قصه که گوید همه دلکش باشد

تو قصه عاشقان همی کم شنوی

بشنو بشنو که قصه شان خوش باشد

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

تیری ز کمانخانه ی ابروی تو جست

دل پرتو وصل را خیالی بربست

خوش خوش ز دلم گذشت و میگفت بناز

ما پهلوی چون توئی نخواهیم نشست

۲ بیت
شیخ بهایی