شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول
بد بسی کردی نکوپنداشتی
هیچ جای آشتی نگذاشتی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول
خواهی طیران به طور سینا
نزدیک مشو به پورسینا
دل در سخن محمدی بند
ای پور علی ز بوعلی چند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول
آن روز دل غم جهان برخیزد
رنگ غم از آیینه ی جان برخیزد
کاین تیره غبار آسمان بنشیند
وین توده ی خاک از میان برخیزد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول
در رهی میرفت شبلی بیقرار
دید کناسی شده مشغول کار
سوی دیگر چون نظر افکند باز
یک مؤذن دید در بانگ نماز
گفت نیست این کار خالی از خلل
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
مردان رهش میل به هستی نکنند
خودبینی و خویشتن پرستی نکنند
آن جا که مجردان حق می نوشند
خمخانه تهی کنند و مستی نکنند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
نگشود مرا زیارتت کار
دست از دلم ای رفیق بردار
گرد رخ من زخاک آن کو است
ناشسته مرا بخاک بسپار
رندی است ره سلامت ای دل
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
در خلوت اگر با خودم اندر گفتار
عیبم بجنون مکن که دارم من زار
صد گونه حکایت طربناک اینجا
با هر ذره زخاک کوی دلدار
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
مضی فی غفله عمری کذلک یذهب الباقی
ادرکاسا و ناولها الا یا ایها الساقی
شراب عشق میسازد ترا از سر کار آگه
نه تدقیقات مشائی نه تحقیقات اشراقی
الا یا ریح ان تمر باهل الحی فی حزوی
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت اول
به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهلی النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت دوم
دریغا از آن زن که خسته می پرسید
راه حمام منجاب از کجاست؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت دوم
ای مرکز دایره ی امکان
وی زبده ی عالم کون و مکان
تو شاه جواهر ناسوتی
خورشید مظاهر لاهوتی
تا کی ز علایق جسمانی
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
فلسفه در جدل کند پنهان
وانگهی فقه بر نهد نامش
مس بدعت به زر بیالاید
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
هزار جان به غارت برده ویشه
هزارانت جگر خون کرده ویشه
هزاران داغ ویش از ویشم اشمر
هنی نشمرته از اشمرته ویشه
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
زهد صلحا که رزق و شید است همه
اسباب فریب عمر و زید است همه
بیخوابی زاهدان چو خواب صیاد
از بهر گرفتاری صید است همه
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
مکن در کارها زنهار تاخیر
که در تاخیر آفتهاست جان سوز
بفردا افکنی امروز کارت
زکندی های طبع حیلت آموز
قیاس امروز گیر از حال فردا
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
ای خواجه به کوی اهل دل منزل کن
وز پهلوی اهل دل دلی حاصل کن
خواهی بینی جمال معشوق ازل
آئینه ی تو دل است، رو در دل کن
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
هر آن کو غافل از حق یک زمان است
در آن دم کافر است اما نهان است
اگر آن غافلی پیوسته بودی
در اسلام بر وی بسته بودی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
کم نشین با قوم ازرق بپرهن
با بکش برخان ومان انگشت نیل
یا مکن با فیل بانان دوستی
یا بنا کن خانه ای در خورد پیل
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
یوسف وش آن که زود رود بهر فتح باب
محتاج التفات کلیدش نمی کنند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم
شد خزان و بلبل از قول پریشان بازماند
تو همان مردار مرغ بی محل گوئی هنوز