گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول

 

جان زهجر عرش اندر فاقه ای

تن ز عشق خاربن چون ناقه ای

جان گشاید سوی بالا بال ها

تن زده اندر زمین چنگال ها

این دو همره یکدگر را راهزن

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول

 

عقل جزوی عقل را بدنام کرد

کام دنیا مرد را ناکام کرد

چون ملائک گوی لاعلم لنا

تا بگیرد دست تو علمتنا

دل زدانش ها بشستند این فریق

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول

 

کم شد از بغداد شبلی چند گاه

کس بسوی او کجا می برد راه

باز جستندش ز هر موضع بسی

در مخنث خانه ای دیدش کسی

در میان آن گروه بی ادب

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم

 

گر سعیدی از مناره اوفتید

بادش اندر جامه افتاد و رهید

چون نصیب نیست آن بخت حسن

تو چرا بر باد دادی خویشتن

سرنگون افتادگان زیر منار

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

مؤمنان بیحد و لیک ایمان یکی

جسمشان معدود لیکن جان یکی

جان گرگان و سگان از هم جداست

متحد جانهای شیران خداست

همچو آن یک نور خورشید سما

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

چه خوش نازی است ناز خوبرویان

ز دیده رانده را در دیده جویان

به چشمی خیرگی کردن که برخیز

به دیگر چشم دل دادن که مگریز

به صدجان ارزد آن نازی که جانان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

گویند عقیق از آن رو که سر حقیقی را

برآن حک کرده اند، گاه بود که باطل سحر بود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

روح بخشی ای نسیم صبحدم

گوئیا میآئی از ملک عجم

تازه گردید از تو داغ اشتیاق

میرسی گویا زاقلیم عراق

مرده صدساله یابد از تو جان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

بینمت اما که چشمانت جادو همی کنند

و بر دهانت خاتمی از عقیق ست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

وقت را تیغ گفته اند بران

که بود بی توقفی گذران

هر کجا تیز بگذرد آن تیغ

وا نگردد به وای وای و دریغ

گرچه باشد گذشتنش نفسی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

ملامت کرا! تا کی به سرزنش کوشی؟

دست از من بدار که رنجم مرا کافی است.

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

راه فانی گشته راهی دیگر است

زانکه هشیاری گناهی دیگر است

آتشی در زن بهر دو تا به کی

پر گره باشی از این هر دو چو نی

تا گره بانی بود همراز نیست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز

جز محنت و درد تو نجوید هرگز

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد

تا مهر کسی دگر نروید هرگز

در عشق هوای وصل جانان نکنم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

کفر کافر راو دین، دین دار را

ذره دردت دل عطار را

ذره ای درد خدا در دل ترا

بهتر از هر دو جهان حاصل ترا

هر کرا این درد نبود، مرد نیست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

آنگاه که سرا پا شگفتی ام، سرزنشم نشاید

چرا که دل هرگز طعم دوری دوستان نچشیده است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

جد تو آدم بهشتش جای بود

قدسیان کردند بهر او سجود

یک گنه چون کرد گفتندش تمام

مذنبی مذنب، برو بیرون حزام

تو طمع داری که با چندین گناه

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

قدر دل و پایه ی جان یافتن

جز به ریاضت نتوان یافتن

جثه ی خود پاک تر از جان کنی

چونکه چهل روز به زندان کنی

مرد به زندان شرف آرد بدست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

چه شتاب است در کرشمه و ناز

ما گرفتار روزگار دراز

ای جفا تو ز راحت خوب تر

انتقام تو زجان محبوب تر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

سخن گرچه هر لحظه دلکش تر است

چو بینی خموشی از آن بهتر است

در فتنه بستن دهان بستن است

که گیتی به نیک و بد آبستن است

پشیمان زگفتار دیدم بسی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

آفتی نبود بتر از ناشناخت

تو بر یارونیاری عشق باخت

یار را اغیار پنداری همی

شادئی را نام بنهادی غمی

این چنین نخلی که قد یار ماست

[...]

شیخ بهایی
 
 
۱
۲