×
شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت اول
مرا چه سخن پیش آن جمال و قد است
که صد هزار صفت گر کنم، یکی ز صد است
بد است خوی تو ای جان که بد همیگویند
رخت که هست نکو، گفت هیچکس که بد است؟
گفته ای درویش جان ده در طریق عاشقی
[...]
۳۰ بیت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول
ای در اسباب جهان پای تو بند
مانده از راه بدین سلسله چند
بگسل از پای خود این سلسله را
باشد از پی برسی قافله را
قافله پی به مسبب برده
[...]
۳۰ بیت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
هر کس که به دور فلک حادثه زای
یک دم به مراد دل نشست از سر و پای
رقاص ز بهر نظارگیان
دستش بگرفت و گفت بالا بنمای
این قضا را گونه گون تصریف هاست
[...]
۳۰ بیت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
باز می گیرند چون استارها
نور از آن خورشید این دیوارها
شیشه های رنگ رنگ آن نور را
مینماید این چنین رنگی به ما
چون نماند شیشه های رنگ رنگ
[...]
۳۰ بیت