خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۱
ای بیخبران شکلِ مُجَسَّم هیچ است،
وین طارَمِ نُهْسپهرِ اَرْقَم هیچ است،
خوش باش که در نشیمنِ کَوْن و فَساد.
وابستهٔ یک دمیم و آن هم هیچ است!
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۳
دنیا به مراد رانده گیر، آخِر چه؟
وین نامهٔ عمر خوانده گیر، آخِر چه؟
گیرم که به کامِ دل بماندی صد سال،
صد سال دگر بمانده گیر، آخر چه؟
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۴
* رندی دیدم نشسته بر خِنْگِ زمین،
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین،
نی حق، نه حقیقت، نه شریعت نه یقین،
اندر دو جهان کرا بُوَد زَهرهٔ این؟
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۵
این چرخِ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشیدْ چراغدان و عالَم فانوس
ما چون صُوَریم کاندر او گَردانیم
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۶
چون نیست زِ هر چه هست جُز باد به دست
چون هست زِ هر چه هست نُقصان و شکست
انگار که هست، هر چه در عالَم نیست
پندار که نیست، هر چه در عالَم هست
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۷
بنگر ز جهان چه طَرْف بربستم؟ هیچ،
وَز حاصلِ عمر چیست در دستم؟ هیچ،
شمعِ طَرَبم، ولی چو بنشستم، هیچ،
من جامِ جَمَم، ولی چو بشکستم، هیچ.