گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۱

 

داغ می گل گل به طرف دامنم افتاده است

همچو مینا میکشی بر گردنم افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۲

 

تا گذشتی گرم چون خورشید از ویرانه‌ام

از گرستن گل به چشم روزنم افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۳

 

غفلت پیریم از عهد جوانی بیش است

خواب ایام بهارم به خزان افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۴

 

بخت ما چون بید مجنون سرنگون افتاده است

همچو داغ لاله، نان ما به خون افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۵

 

می‌توان خواند از جبین خاک، احوال مرا

بس که پیش یار حرفم بر زمین افتاده است !

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۶

 

داند که روح در تن خاکی چه می‌کشد

هر ناز پروری که به غربت فتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۷

 

چون غنچه این بساط که بر خویش چیده‌ای

تا می‌کشی نفس، همه را باد برده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۸

 

تا دل از دستم شراب ارغوانی برده است

خضر را پندارم آب زندگانی برده است !

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۹

 

آن که بزم غیر را از خنده پر گل کرده است

خاطر ما را پریشانتر ز سنبل کرده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۰

 

این چه رخسارست، گویا چهره پرداز بهار

آب و رنگ صد چمن را صرف یک گل کرده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۱

 

نقش پای رفتگان هموار سازد راه را

مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۲

 

مرا به بلبل تصویر رحم می‌آید

که در هوای تو بال و پری به هم نزده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۳

 

جان می‌دهد چو شمع برای نسیم صبح

هر کس تمام شب نفس آتشین زده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۴

 

از باده خشک لب شدن و مردنم یکی است

تا شیشه‌ام تهی شده، پیمانه پر شده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۵

 

خاطر از سبحه و زنار مکدر شده است

ریسمان بازی تقلید مکرر شده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۶

 

شبنم از سعی به سرچشمهٔ خورشید رسید

قطره ماست که زندانی گوهر شده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۷

 

هیچ کس مشکل ما را نتوانست گشود

تا به نام که طلسم دل ما بسته شده است ؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۸

 

ای که می‌پرسی ز صحبتها گریزانی چرا

در بساطم وقت ضایع کردنی کم مانده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۹

 

از مرگ به ما نیم نفس بیش نمانده است

یک گام ز سیلاب به خس بیش نمانده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۰

 

چون برگ خزان دیده و چون شمع سحرگاه

از عمر مرا نیم نفس بیش نمانده است

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۴۹۳
sunny dark_mode