گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

بدین زبان صفت حسن یار نتوان کرد

به طعمهٔ پشه عنقا شکار نتوان کرد

به گفتگو سخن عشق دوست نتوان گفت

به جست و جو طلب وصل یار نتوان کرد

بدان مخسب که در خواب روی او بینی

[...]

۱۷ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱

 

دل گم شد، ازو نشان نیابم

آن گم شده در جهان نیابم

زان یوسف گم شده به عالم

پیدا و نهان نشان نیابم

تا گوهر شب چراغ گم شد

[...]

۱۷ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰

 

دلی یا دلبری؟ یا جان و یا جانان؟ نمی‌دانم

همه هستی تویی، فی‌الجمله، این و آن نمی‌دانم

به جز تو در همه عالم دگر دلبر نمی‌بینم

بجز تو در همه گیتی دگر جانان نمی‌دانم

به جز غوغای عشق تو درون دل نمی‌یابم

[...]

۱۷ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲

 

ساقی، قدحی می مغان کو؟

مطرب غزل تر روان کو؟

آن مونس دل کجاست آخر؟

و آن راحت جان ناتوان کو؟

آیینهٔ سینه زنگ غم خورد

[...]

۱۷ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲

 

چو برقع از رخ زیبای خود براندازی

بگو نظارگیان را صلای جانبازی

ز روی خوب نقاب آنگهی براندازی

که جان جمله جهان ز انتظار بگدازی

نقاب روی تو، جانا، منم که چون گویم:

[...]

۱۷ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - ایضاله

 

دوش مانا شنید فریادم

کرد بیمار پرسشی بادم

من هم از روی باد پیمایی

نفسی با نسیم بگشادم

با دلش رمزکی فرو گفتم

[...]

۱۷ بیت
عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۶ - مثنوی

 

اگر، ای آرزوی جان که تویی

باز بینم تو را چنان که تویی

شوم از قید جسم و جان فارغ

به تو مشغول وز جهان فارغ

گر تو روزی به گفتن سخنی

[...]

۱۷ بیت
عراقی