آن فروغ لاله یا برگ سمن، یا روی تست؟

آن بهشت عدن، یا باغ ارم، یا کوی تست؟

آن کمان چرخ، یا قوس و قزح، یا شکل نون

یا مه نو، یا هلال وسمه، یا ابروی تست؟

آن بلای سینه، یا آشوب دل، یا رنج جان

[...]

آنرا که جام صافی صهباش می‌دهند

می‌دان که: در حریم حرم جاش می‌دهند

صوفی، مباش منکر مردان که سرعشق

روز ازل به مردم قلاش می‌دهند

از لذت حیات ندارد تمتعی

[...]

به نام آنکه ما را نام بخشید

زبان را در فصاحت کام بخشید

به نور خود بر افروزندهٔ دل

به نار بیدلی سوزندهٔ دل

سر هر نامه‌ای از نام او خوش

[...]

برید دوست چون آورد نامه

درید آن عاشق از اندوه جامه

سلامی دید، دور از هر سلامت

حدیثی سر به سر جنگ و ملامت

بدانست از سواد نامهٔ دوست

[...]

شنیدم حاجییی احرام بسته

چو در ریگ بیابان گشت خسته

بخود گفت: ار چه پر تشویش راهست

جمال کعبه نیکو عذر خواهست

اگر در خانه خود را قید سازی

[...]