ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۹ - دل بی قرار
شیرین عذار یار من، آن سرو خوش خرام
دیشب کناره کرد به خشم از کنار من
غافل نبودم ار چه من از عشوه بازیش
آخر نمود عشوهٔ سختی به کار من
تنها همین نه از برم آن بی وفا برفت
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۳ - تیر شباب
نوجوانی به شخص پیری گفت
که چرا قامتت کمان گشته
پیر خندید و در جوابش گفت
به سرم دور آسمان گشته
من اول چو توجوان بودم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۴ - جاذب خلق
ترکیا! تا زر و سیمت به کف است
جاذب خلق، چو مغناطیسی
در نظر با همه نادانیها
چون فلاطون و ارسطالیسی
ور زرت نیست همانا به نظر
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۲۰ - علامت عشق
عاشقان را بود علامت عشق
ز روی رنگ و لاغری بدن
عشق با فربهی نیآید راست
این سخن را تو گوش دار از من
فربها گرد کوی عشق مگرد
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۷ - ایام شاعری
منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۸۷ - روزگار غدار
ظلم و بیداد و عذر و جور و جفا
عادت روزگار غدار است
ظاهرش گوسفند قربانی ست
باطنش گرگ آدمی خوار است
پسری با پدر نکشته کسی
[...]