بر قیامت می خورم سوگند هم

باز خود بر نفس لوّامه قسم

نیست نفسی در قیامت جز که او

می کند خود را ملامت رو به رو

گر که بدکار است از عصیان خویش

[...]

تو زبان خود مجنبان از شتاب

پیشتر ز اتمام وحی ای ذو لباب

پیش از آن یعنی که قرآن را تمام

بشنوی از جبرئیل اندر پیام

می مجنبان تو زبان بر حفظ او

[...]

رفتم از خود شد چو ذکر روی او

خوی خود هِشتم گرفتم خوی او

خود فکندن یا گرفتن کار نیست

تا دویی باقی است سویش بار نیست

پرده بندد تا تو اندر پرده ای

[...]

پس نیاورد آدمی یعنی عدی

بر پیمبر یا به قرآن از بدی

هم دگر نگذاشت از واجب نماز

لیک بر تکذیب از حق گشت باز

سوی اهلش رفت پس از رهگذار

[...]