گنجور

 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۴۳
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

ای گل، همه تن لب شده در وصف بهاری

یک بار نگفتی که درین باغ خزان هست

مانده هوس نان به دل آدم آبی

جایی که غم آب نباشد، غم نان هست

۲ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

چون نریزد غم شراب تلخکامی در قدح؟

باده شیرین، پسند طبع این می خواره نیست

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

رنگم از چهره به ذوق لب بام تو پرید

حیف و صد حیف که بالش تهی از مکتوب است

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

آخر شدن حسن بتان، اول داغ است

پیدا شدن شام، دم صبح چراغ است

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵

 

ای حسن تو سرچشمه غوغای قیامت

جویای وصالت، چمن آرای قیامت

امروزم اگر دامن وصلت ندهد دست

دست من و دامان تو فردای قیامت

آیینه به دست آر [و] ببین صورت خود را

[...]

۴ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

به مردم قرض دادن بینوایی ست

ز مردم حق طلب کردن گدایی ست

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

چو طبع داد خدا، گومده به ما فرزند

دو بیت خوب، به از صدهزار فرزند است

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

اشک، گستاخانه با این چشم خون پالا نشست

خویش را گم می کند چون قطره با دریا نشست

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

بس که از بارش اشکم در و دیوار نماند

جغد غم نوحه کنان گفت که ویرانه کجاست

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

بی زلف سیه، دلبری از خال نیاید

اسباب جگرداری دزدان، شب تار است

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

گشت عمر بخت ما، در رنگ مخمل، صرف خواب

حیف کاین نگشوده مژگان، ذوق بیداری نیافت

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

ما تشنگان ز شیشه می آب می خوریم

چون این فرات بسته شود، کربلای ماست

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

چه سان خود را ز عشقت باز دارم؟

ز من کاری که آید عشقبازی ست!

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

دنیا و آخرت چو ترازو فتاده است

یک سو اگر کم است، دگر سو زیاده است

در مجلسی که دست به هم داد رقص جام

خون حیا به گردن مینای باده است

۲ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

ما چو موج انگشت رد بر جام دریا می نهیم

دست ما گر تنگ واقع شد، دل ما تنگ نیست

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

فتاد بقعه تقوی، شرابخانه سلامت

شکست توبه، سر باده مغانه سلامت

ز سنگ حادثه کزوی هزار ساز شکسته

اگر به چنگ زیانی رسد، چغانه سلامت

۲ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

خواهی به دیر زمزمه کن،خواه در حرم

هرجا که دم ز عشق زند کس، غنیمت است

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

بوسه در آغوش ازان خودکام نتوانم گرفت

صید خود را درمیان دام نتوانم گرفت

بس که بی آرام گشتم از رمیدنهای او

رام چون گردد به من، آرام نتوانم گرفت

گر چنین خواهم به دام برگ ریز هجر ماند

[...]

۵ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

غنچه خواب آلود می گردد به دنبال قدح

تا ز دست نرگس مستت ایاغ افتاده است

۱ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

امشب قدح از شراب خالی ست

جای گل ماهتاب خالی ست

بی چنگ هزار [تار] زلفت

از تار نوا،رباب خالی ست

بازآ که گلابی دو چشمم

[...]

۴ بیت
طغرای مشهدی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۴۳
 
تعداد کل نتایج: ۸۴۱