طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱
ای گل، همه تن لب شده در وصف بهاری
یک بار نگفتی که درین باغ خزان هست
مانده هوس نان به دل آدم آبی
جایی که غم آب نباشد، غم نان هست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲
چون نریزد غم شراب تلخکامی در قدح؟
باده شیرین، پسند طبع این می خواره نیست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
رنگم از چهره به ذوق لب بام تو پرید
حیف و صد حیف که بالش تهی از مکتوب است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴
آخر شدن حسن بتان، اول داغ است
پیدا شدن شام، دم صبح چراغ است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵
ای حسن تو سرچشمه غوغای قیامت
جویای وصالت، چمن آرای قیامت
امروزم اگر دامن وصلت ندهد دست
دست من و دامان تو فردای قیامت
آیینه به دست آر [و] ببین صورت خود را
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶
به مردم قرض دادن بینوایی ست
ز مردم حق طلب کردن گدایی ست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷
چو طبع داد خدا، گومده به ما فرزند
دو بیت خوب، به از صدهزار فرزند است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸
اشک، گستاخانه با این چشم خون پالا نشست
خویش را گم می کند چون قطره با دریا نشست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹
بس که از بارش اشکم در و دیوار نماند
جغد غم نوحه کنان گفت که ویرانه کجاست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰
بی زلف سیه، دلبری از خال نیاید
اسباب جگرداری دزدان، شب تار است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱
گشت عمر بخت ما، در رنگ مخمل، صرف خواب
حیف کاین نگشوده مژگان، ذوق بیداری نیافت
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲
ما تشنگان ز شیشه می آب می خوریم
چون این فرات بسته شود، کربلای ماست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳
چه سان خود را ز عشقت باز دارم؟
ز من کاری که آید عشقبازی ست!
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
دنیا و آخرت چو ترازو فتاده است
یک سو اگر کم است، دگر سو زیاده است
در مجلسی که دست به هم داد رقص جام
خون حیا به گردن مینای باده است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵
ما چو موج انگشت رد بر جام دریا می نهیم
دست ما گر تنگ واقع شد، دل ما تنگ نیست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
فتاد بقعه تقوی، شرابخانه سلامت
شکست توبه، سر باده مغانه سلامت
ز سنگ حادثه کزوی هزار ساز شکسته
اگر به چنگ زیانی رسد، چغانه سلامت
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷
خواهی به دیر زمزمه کن،خواه در حرم
هرجا که دم ز عشق زند کس، غنیمت است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸
بوسه در آغوش ازان خودکام نتوانم گرفت
صید خود را درمیان دام نتوانم گرفت
بس که بی آرام گشتم از رمیدنهای او
رام چون گردد به من، آرام نتوانم گرفت
گر چنین خواهم به دام برگ ریز هجر ماند
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹
غنچه خواب آلود می گردد به دنبال قدح
تا ز دست نرگس مستت ایاغ افتاده است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰
امشب قدح از شراب خالی ست
جای گل ماهتاب خالی ست
بی چنگ هزار [تار] زلفت
از تار نوا،رباب خالی ست
بازآ که گلابی دو چشمم
[...]