گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - وله

 

به صفاهان چو زری پور ملک آید باز

نوبت رطل عراقی‌ست به آهنگ حجاز

چون عراق و عربستان به صفاهان افزود

باده بر راه نهاوند کش ای ترک طراز

در ملوک ارچه بسی نغمه به منصوری خاست

[...]

۲۰ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - وله

 

تا که چون تیر از کمان رفت آن بت رعنای من

دور از ابرویش کمان شد قد تیر آسای من

چشم من دریا و زلفش عنبر سارا و لیک

غایب از دریای من شد عنبر سارای من

تا چه کردم من باین گردوی مینائی که باز

[...]

۲۰ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - لغز سماور و مدیحه

 

چه باشد آن جم بلقیس تخت سیم بدن

برون بسان پری اندرون چو اهریمن

شهیست افسرش از چین و جامه اش از روم

ولی بخوردن زنگی فرا گشاده دهن

اگر فرازد گردن بفرق ننهد تاج

[...]

۲۰ بیت
جیحون یزدی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود