گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - وله

 

ای ترک جنگ جوی ترامغفر آفتاب

چشمت کشیده تیغ ز ابرو بر آفتاب

ای آفتاب حسن برون نه زحجره پای

تا سر زخاوران نزند دیگر آفتاب

تا لعل لب نگشت عیان زآفتاب تو

[...]

۱۷ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۵ - در خطاب به حلقه زن باب ماتم هلال محرم

 

باز ای مه محرم پر شور سر زدی

واندر دلم شراره ز عاشور برزدی

سختا که روی تو مگر از سنگ کرده‌اند

کاینک دوباره حلقه ماتم به در زدی

بازآمدی و بر دل مجروح من چو پار

[...]

۱۷ بیت
جیحون یزدی