گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - مدح صاحب اجل العمید منصور بن سعید بن احمد

 

خردم نمود گردش چرخ چو آسیا

واکنون به خون دیده به سر شد همی مرا

از درد و رنج فرقت جانان شدم چنانک

باد هوا نیم من و شد باد من هوا

چون کهربا به رنگم و آن قوتم نماند

[...]

۴۴ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰ - مدح عمادالدوله رشید خاص

 

چو کردم از هند آهنگ حضرت غزنین

بر آن محجل تازی نهاد بستم زین

شبی شده به من آبستن و من اندر وی

ز ضعف سمع و بصر سست مانده همچو جنین

هوا سیاه تر از موی زنگیان و شهاب

[...]

۴۴ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۴ - هم در مدح او

 

به نام ایزد بی چون به قصد حضرت سلطان

ز هندستان برون آمد امیر و شاه هندستان

ملک محمود ابراهیم امیر عالم عادل

که سیف دولت و دین است و عز ملت و ایمان

سر شاهنشه غازی پناه ملک ابوالقاسم

[...]

۴۴ بیت
مسعود سعد سلمان