گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ابونصر پارسی و شرح گرفتاری

 

از پس من غمست و پیش غم است

ز بر من نمست و زیر نم است

این دل بسته خسته درد است

وین تن خسته بسته الم است

عجبا هر چه بیش می نالم

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - شکایت از اوضاع و مدح عمید حسن

 

هیچ کس را غم ولایت نیست

کار اسلام را رعایت نیست

نیست یک تن درین همه اطراف

که درو وهن را سرایت نیست

کارهای فساد را امروز

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمود

 

رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر

وداع باید کردش که کرد رای سفر

به ما مقدمه عید فر خجسته رسید

براند روزه فرخنده ساقه لشکر

برفت زود ز نزدیک ما و نیست شگفت

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۶ - مدیح سیف الدوله محمود

 

قدحی نوش کرد شاه زمین

شاه محمود سیف دولت و دین

تا که نفس چو آب او شد پاک

شد متین شخص او چو کوه متین

نز پی علتی و رنجی خورد

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۳ - به دوستی خوشدل نام فرستاده

 

ای خوشدل ای عزیز گرانمایه یار من

ای نیکخواه یار من و دوستدار من

رفتی و هیچ گونه نیابی ز غم قرار

با خویشتن ببردی مانا قرار من

مهجورم و به روز فراق تو جفت من

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۷ - از زندان بالاهور که مولد اوست سخن گوید

 

ای لاهوور ویحک بی من چگونه ای

بی آفتاب روشن روشن چگونه ای

ای آن که باغ طبع من آراسته تو را

بی لاله و بنفشه و سوسن چگونه ای

تو مرغزار بودی و من شیر مرغزار

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۵ - عرض بیچارگی و شرح حبس و گرفتاری

 

نه بر خلاص حبس ز بختم عنایتی

نه در صلاح کار ز چرخم هدایتی

پیشم نهد زمانه ز تیمار سورتی

هر گه که بخوانم ز اندوه آیتی

از حبس من به هر شهر اکنون مصیبتی

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶ - ناله از گرفتاری

 

ای خداوند رای سامی تو

مملکت را همی بیاراید

عزم تو ملک شاه را تیغ است

که چو تیغش ز زنگ بزداید

از غم و رنج و انده و تیمار

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۶ - مدح عبدالحمید بن احمد

 

ای فلک ار جای فرشته شدی

چند از این عادت اهریمنی

هر چه خوری از نفس من خوری

وآنچه زنی بر جگر من زنی

خون رود از دیده من روز و شب

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - مدیح خواجه ابوالفتح

 

این دو شغل برید و عرض به تو

یافته خرمی و زیبایی

روی این را همه بیفروزی

صدر آن را همه بیارایی

چون پدید آمدی تو بر هر کس

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - توصیف بر شکال

 

برشکال ای بهار هندستان

ای نجات از بلای تابستان

دادی از تیر مه بشارت ها

باز رستیم از آن حرارت ها

هر سو از ابر لشکری داری

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان