گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۰

 

دردا که از زین سرنگون افتاد بر خاک اکبرم

خاک دو عالم بر سرم

بر خاک خواری اوفتاد از فرق امروز افسرم

خاک دوعالم برسرم

با زندگانی زین سپس ارمان ندارم یک نفس

[...]

۲۴ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۹

 

خصم جان کوکب تو دشمن تن اختر ما

رنج قتل اول تو خواری بند آخر ما

دل نهاد از تو به دوری تن غم پرور ما

ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما

بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما

[...]

۲۴ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۳

 

دل همی خواست که ریزد سر و جان در پایت

اینک اندر پی خون تیغ به کف اعدایت

رخصت حرب گر از آن لب جان بخشایت

سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت

تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت

[...]

۲۴ بیت
صفایی جندقی