افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱
دوشینه همی میگفت در مجلس ما چنگی
وافغانش همی میرفت هر لحظه به فرسنگی
واین صوت همی میخواند با خوبتر آهنگی
کای یار، چه بیمهری، کای دوست چه دلسنگی
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲
فشاند ژاله به گلشن سحاب نیسانی
بفرق لاله و گل کرد گوهر افشانی
شکست رونق دی را بهار بستانی
ایا بهار من، ای بوستان روحانی
قدح ز باده گران کن، بهل گرانجانی
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳
بلندی یافت کوه از پای در دامن کشیدنها
به سنگ آمد سر سیلاب، از بیجا دویدنها
من از بیقدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس، کس نمیگردد از این بالا گُزیدنها
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴
راد کف، آقا محمد جعفر، ای کز بدو حال
مردی و مردم نوازی در نهادت مدغم است
بهر فتح باب دارالضرب این فرخ دیار
ساعد سیمین تو، الحق کلیدی محکم است
هیچ احوالم نمی پرسی که این فرزانه دوست
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵
بخت بدم از ساحت کرمان به بم انداخت
از گلشن عیشم سوی زندان غم انداخت
با ...... کرد مرا دست و گریبان
بنگر که خر و توبره، چه نیکو به هم انداخت
نامد چو وجو دش عدمی صرف به عالم
[...]