گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - عروس گلزار

 

باز پیرانه سر از باد بهار

یافت پیرایه عروس گلزار

شد جوان، نخل کهن را عادت

گشت نو، سرو چمن را رفتار

آمد از ابر همان شیوه پیش

[...]

۲۰ بیت
افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - جلوه دوست

 

ساقی از آن مدام روانبخش لعل فام

بفشان به کان تا رود از دل غم مدام

گویا گشوده شد در میخانه این زمان

کم بر مشام رایحه ها آید از مدام

پرورده ای که آمده پروردگار خلق

[...]

۲۰ بیت
افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - طاووس جنت

 

از زلف تا به دوش بتم پا نهاده‌ای

پای ادب ز قاعده بالا نهاده‌ای

بالا نهاده‌ای قدم از جای خویشتن

شرمت ز خویش باد که بی‌جا نهاده‌ای

شوخی بدین مثابه ندیدم ز هیچ تن

[...]

۲۰ بیت
افسر کرمانی