گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - شاهد بزم ازل

 

ای حجت عظمای حق، مولی امیرالمؤمنین

ای منشأ فیض ازل، وی مصطفی را جانشین

ای نور پاک لم یزل، و ای شاهد بزم ازل

کون و مکان یابد خلل گر برفشانی آستین

گر چشم معنی بین بسر باشد کسی را جلوه گر

[...]

۱۳ بیت
افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

ساقی به سر ما هوس شرب مدام است

زآن لعلم اگر بوسه دهی، کار تمام است

هر لحظه به کام دگری ساقی مجلس

این گردش چرخ است که با گردش جام است

ساقی، اگرم بوسه دهی جام میم بخش

[...]

۱۳ بیت
افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

ای، دل ما غرق خون از نوک تیرت

غرق خون مپسند، صید دستگیرت

ای کمان ابرو، بنازم شست و دستت

صید بتوان کرد، هر جا رفت تیرت

در صفت نخجیر، از پیکان مژگان

[...]

۱۳ بیت
افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

صبا، به جانان اگر توانی،

پیامی از من ببر نهانی

بگو، ز نازت، چه می‌شود کم

شبی به کویت گرم بخوانی

ز جام وصلت، زلال مهری

[...]

۱۳ بیت
افسر کرمانی