گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۲

 

بیش از این در غم هجران تو خون خورد نشاید

ای سفر کرده سفر کرده چنین دیر نیاید

وقت آن است که بازآئی و بختم بسراید

بخت باز آید از آن در که یکی چون تو در آید

روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید

[...]

۲۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۵۷

 

خون بود دل ز هجرم نیمی کباب نیمی

ز امید و بیم نیمی خراب نیمی

چو از شام هستیم رفت صبح شباب نیمی

آن مه ز مهر برداشت طرف نقاب نیمی

امروز یا برآمد ز ابر آفتاب نیمی

[...]

۲۱ بیت
یغمای جندقی