×
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹
مال و جمال و بی غمی و صحت و شباب
عشق و وصال و خرمی و عشرت و شراب
شغلی بود به وجه و نشاطی بود به شرط
عیشی بود به رسم و مرادی بود صواب
(اینها همه خوشند ولی نزد عاقلان
[...]
۵۳ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶
خوبی به روی خوب تو اقرار میکند
عقل از نهیب عشق تو زنهار میکند
دل را دل چو سنگ تو آزار میدهد
دم را دهان تنگ تو افگار میکند
خوشتر ز جان و عمری و از خواب خوش مرا
[...]
۵۳ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱
چه حلقه هاست بدان زلف تابدار اندر
چه غمزه هاست بدان چشم پرخمار اندر
ز غمزه هاش تباهی به هوش و عقل اندر
ز حلقه هاش سیاهی به قیر و قار اندر
چه قندهاست در آن لب که لب همی خایند
[...]
۵۳ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲
بهار لاله رخساری نگار سرو بالایی
گل و شمشاد زلفینی مه و خورشید سیمایی
نگار و مه تو را خوانم، بهار و گل تو راگویم
که اینها عالم آرایند و آنها را تو آرایی
به شب با ماه بازم عشق ازیرا ماه رخساری
[...]
۵۳ بیت