گنجور

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۱۸ - ذکر رفتن وهب با عروس به خدمت امام و گفتگوی ایشان با یکدیگر

 

چو چشم زن افتاد بر روی شوی

همان پیکر و کاکل مشکبوی

چو یک باغ نسرین گرفتش به بر

زدش بوسه برگونه وچشم تر

بدو گفت کای رویت آرام دل

[...]

۵۱ بیت
الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۶۱ - آوردن امام نعش برادر زاده را به خیام حرم و مویه گری اهل حرم بر آنجناب

 

پذیره شتابید داماد را

ببینید این سرو آزاد را

نگارین رخ آوردمش زی عروس

بگویید پیش آیدش بافسوس

فشاند گلاب از سرشکش به روی

[...]

۵۱ بیت
الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۷۳ - بردن اهل بیت طهارت را از کربلاو چگونگی آن

 

همانا که فرزند آن شهریار

که بد سالیان شاه درآن دیار

دگر باره آهنگ آنجا کند

که بر تختگاه نیا، جا کند

به همراه وی بانوان حرم

[...]

۵۱ بیت
الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۳ - نامه نوشتن ابراهیم، به حنظله ابن عمار حاکم نصیبین و جواب او

 

نداریم با تو سر دشمنی

نکو نیست با ما دژم، دل کنی

بده راه کز مرز تو بگذریم

ره جنگ با دشمنان بسپریم

نوند از سپهبد ستد نامه تفت

[...]

۵۱ بیت
الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۶ - سلاح نبرد خواستن امیر و خطاب او با جوشن

 

وزان پس به گنجور گفتا: برو

بیاور همان دشنه ی سر درو

سلیح و کمند و کمان مرا

همان رمح چون پر غمان مرا

برفت و بیاورد گنجور او

[...]

۵۱ بیت
الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

گفتمش: یارا چرا لاغر بود پیکر مرا؟

گفت: از عشق میانی همچو مو لاغر مرا

گفتمش: بهر چه پشتم در جوانی چنبر است؟

گفت: زان باشد که باشد زلف چون چنبر مرا

گفتمش: غم بر رگ جانم چرا نشتر زند؟

[...]

۵۱ بیت
الهامی کرمانشاهی