الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۲۴ - دربیان آمدن جناب محمد حنفیه به خدمت امام
بیامد به نزد شه راستین
محمد گزین پور ضر غام دین
چو آمد به نزدیک فرخنده شاه
توگفتی قرین شد به خورشید ماه
دو تا کرد بالا و بوسید خاک
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۳۸ - نامه نوشتن جناب مسلم به حضرت
پس آنگه به بیعت گشادنددست
به دست خدا در نهادند دست
شنیدم که افزونتر از صد هزار
نمودند بیعت بدو استوار
چو مسلم بدید آن همه اتفاق
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۰۱ - رسیدن نامه ی ابن زیاد به حر و گفتگوی او با امام علیه السلام
دو لشگر چو دیدند او رازدور
که تازد همی سوی ایشان ستور
سوی او همه دیده بگماشتند
عنان های اسبان نگه داشتند
چو آمد نیاورد شه را درود
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۱۷ - فرستادن امام انام حضرت عباس علیه اسلام رابرای مهلت خواستن ازمخالفین
چو گفت این ابولفضل (ع) راپیش خواند
بدان سرفراز این چنین راز راند
که زی لشگر کوفه شو رهسپار
ببین تا چه جویند از این کارزار؟
تنی بیست از یاوران را ببر
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۱۹ - برداشتن امام علیه السلام بیعت خویش را از بنی هاشم و پاسخ ایشان
رها کردم از بند پیمانتان
درود خدا برتن و جانتان
شما هم سوی منزل خویشتن
بگیرید ره زین بزرگ انجمن
از آن سروران شبل شیر خدای
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۴۹ - آمدن شاهزاده به خدمت شهریار و برگشتنش به میدان کارزار
سپس روی و مو پر زگرد سپاه
درآن پهنه آمد به نزدیک شاه
زهر رخنه ی جوشنش خون روان
سراپاش چون شاخه ی ارغوان
فرود آمد از کوهه ای رهسپر
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۳۵ - حمله ی هفتم شاه مظلومان
ره پویه بر بارگی بسته شد
همه صف به بدخواه بگسسته شد
زبیم شرر بار شمشیر شاه
بد اندیش از مرگ جستی پناه
گریزنده از پیش آن شاه تفت
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۱ - کشتن مختار عمرو و ابن صبیح
که بد آن بد اختر هم از دشمنان
بدندی به فرمانش سنگ افکنان
نمودندی آن فرقه ی تیره بخت
به دارای دین سنگباران سخت
شبانگاه خیره دل و تیره رای
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۵ - در مدح شیخ و مرشد خویش گوید
کنون گویم ثنا مرد خدا را
سمیّ مصطفی و مجتبی را
شهی دنیا به چشم همّتش دون
کشیده خانقاهش سر به گردون
یکی شمعی دلم کاشانه ی او
[...]